ماهان نفس مامان و باباماهان نفس مامان و بابا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره

ماهان همه ی زندگی مامان الهام و بابا محمدرضا

دوستت دارم ماهانم

مي خواهم باشم! براي چشمانت! كه ستاره شبهاي تاريك من است! براي شنيدن خنده هايت ، براي تصور آينده هاي هنوز نيامده! آينده هايي كه هرگز نخواهند آمد و فقط در تصور ما شيرين است! چه فرق مي كند؟ چه واقعي چه تصور! خنده هاي توست كه دلهره هاي هميشه ام را مي ربايد! مي ربايد و از همه حس ها آنچه به من برمي گرداني شادي و آرامش است…بخند! به خاطر كودكاني كه امشب در هر جايي از دنيا متولد شده اند. تو كه مي خندي ، زمين آبستن كودكاني از جنس لبخند مي شود! كودك كه باشي به خاطر كودكان كه بخندي به كودك بودنهاشان كه مي خندي زيبا مي شوي . بعد بشين در گوشه اي خلوت از تنهايي هايت شعرهايم را بخوان و باورم...
27 مرداد 1391

ماهان و گل محمدی

امروز جمعه اس و من و بابا و ماهان جونمون اومدیم خونه بابا بزرگ و مامان بزرگ بابابزرگ گل محمدی هارو صفا داده بود که شما رو ببریم عکس بگیریم شما هم که ماشاالله یه لحظه هم چشاتو باز نکردی آخه نور آفتاب زیاد بود قربوووووووووووووووون چشات هرروز شیرینتر میشی عسلم ...
4 تير 1391

ماهانم تو دو ماهگی آماده واکسن زدن

سلام عزیز دل مامان و بابا امروز مامان بزرگ و بابابزرگ اومدن خونمون دلشون واست تنگولیده بود. امروز دو ماهت تموم شد و باید واکسن بزنی عزیزم الهی مامان فدات بشه که میخندی خبر نداری آماده شدی بری اوف بشی. مامان بلا گردونت بشه ایشاالله که دردت نیاد مامان طاقت گریه هاتو نداره ماهانکم   ...
4 تير 1391

ماهانم تو دو ماهگی سرماخورد

بمیرم مامانی واست که مریض شدی عزیزکم بردیمت دکتر گفت یه کوچولو سرماخوردی و بهت دارو داد تو مطب دکتر انقد خوابت میومد که شیرخوردی و خوابیدی تو ماشینم خواب بودی درد و بلات تو سرمامان ایشاالله که زوذ زود خوب بشی نفسم   ...
4 تير 1391

ماهان و ننو

جمعه با بابایی بردیمت باغ واسه اولین بار اومدی تفریح یه ننو واست بستیمبه درخت گذاشتیمت توش تا بخوابی شما هم که حساااااااااااااابی حال کرده بودی و همش خواب بودی عزیز دلم ...
15 خرداد 1391

ماهان نفس مامی و ددی

ماهانكم خوب من ... نام تو مرا هميشه مست مي كند... بهتر از شراب... بهتر از تمام شعرهاي ناب... نام تو اگرچه بهترين سرود زندگي ست... من تورا به خلوت خدايي خيال خود، "بهترين بهترين من" خطاب مي كنم... بهترين بهترين من. ماهانم عزيز دل مامان و بابا تو تنها بهانه ي نفس كشيدن من و بابايي با تمام وجود عاشق لحظه لحظه ي توئيم گريه هات خنده هات شيطنت هات لجبازيات همه و همه قشنگترين لحظه هارو واسه ي ما ميسازه از خدا ميخوام بهترينهارو برات رقم بزنه و سالم و با ايمان و عزت و آبرو و شاد و خوشبخت زير سايه رحمت خدا عمر طولاني داشته باشي و خدا روزي فراوان و حلال رو نصيبت كنه عزيزكم از طرف مامان و بابا كه از الان تا خدا نگرانتن...... دوووووستت داري...
15 خرداد 1391