ماهان کوچولوی من
ماهان و بابا محمدرضا
"شب مهتابی"
در یک شب مهتابی با چشمانی پر از شبنم بر روی غبار جاده ها نوشتم"دوستت دارم"
"تو خواب بودی"
در خواب شیرین و حتی من آرزو کردم : ای کاش ...
چشمان زیبای تو را میدیدم و تو دیدگان بی قرار مشتاق مرا...
ماهان و بابابزرگ
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی